آیا شما هم وقتی مورد ظلم واقع میشوید یا وقتی نادیده گرفته میشوید و یا عصبانی میشوید، ناگهان بغض گلویتان را میگیرد و موقع حرف زدن گریه میکنید؟ اگر چنین است، بدانید که تنها شما نیستید که چنین احساسی دارید. علت آن میتواند ناشی از فشار روانی و عزت نفس پایین باشد. من جهان منجزی هستم، فعال حوزه توسعه فردی و از شما میخواهم در این نوشته از رسانه جهانشو با من همراه باشید تا با هم به پرسشهای چون: «چرا موقع حرف زدن گریم میگیره؟؛ «چرا وقتی عصبانی میشم گریه میکنم؟» و مواردی از این قبیل، پاسخ دقیقتری بدهیم و راهکارهای لازم برای توانمندسازی خود برای چنین موقعیتهایی را با هم بررسی کنیم.
علت اصلی گریه موقع حرف زدن چیست؟
قطعاً گریه کردن در شرایطی که غصهدار هستیم، راهی کارآمد برای تسکین روانمان است. زمانی که کسی یا چیزی را از دست میدهیم، حق داریم بابتش ناراحت باشیم و گریه کنیم.
اما در شرایطی که گریه و یا برخی از رفتارها، کمکی به حل مسئله نمیکنند، معمولاً علت آن ریشه در ناخودآگاه ما دارد.
ضعف عزتنفس
هر گاه در چنین شرایطی گریه میکنیم؛ اگر چه در یک سوی این ماجرا، فشار روانی و درک نشدن از سمت دیگران، احساس میشود.
اما سوی دیگر، فشار روانی درونی ناشی از احساس ناتوانی، ضعف، عدم خودباوری و محدودیت ناشی از ضعف عزت نفس، باشد.
این آن سمت درستی است که دست ما برای ایجاد تغییرات لازم، بازتر است.
باورهای محدودکننده
بخشی از ناخودآگاه ما مملو از باورهایی غیرسازندهای است که در چنین شرایطی، گرهای از کار ما نمیگشاید. باورهایی مانند:
- تو نباید خواستهای داشته باشی!
- تو حق اعتراض نداری!
- حق خواهی تو، نشان از گستاخی و زیادهخواهی تو است!
- نباید از کسی درخواستی کنی!
- تو تحت هر شرایطی باید قوی باشی!
- مهم نباش! دیگران مهمتر از تو هستند!
- دیگران را از خودت ناراحت نکن!
- هر کاری کن تا دیگران خشنود شوند!
- و صدها باور غیر سازنده دیگر…
تا وقتی که چنین باورهای نا کارآمدی در ذهن ما وجود داشته باشد؛ نهتنها نمیتوانیم از خود دفاع کنیم؛ بلکه ممکن است نتوانیم رفتار درستی را انجام دهیم.
این باورهای محدودکننده ما را در ابراز وجود، ناتوان میکنند. معمولاً این ضعف از همان دوران کودکی شروع و تا الان به صورت رفتاری ناخودآگاه در ما، شکل گرفته است.
یعنی به طور معمول در طول زندگی، عادت کردهایم که در مواجهه با سختیها به جای رفتار بالغانه، به گریه و مظلومیت پناه ببریم. این رفتار به مرور زمان به یک الگوی رفتاری تبدیل شده و در لحظات حساس (گاهی ناخواسته) فعال میشود.
اما ما دیگر آن کودک ناتوان و بی دفاع نیستیم. بزرگ شدهایم و از توانایی فکر کردن، برخورداریم.
در ادامه راهکارهایی را به شما یادآوری میکنم که در چنین شرایطی بتوانیم قبل از هر چیز، مراقبت از خود کنیم و سپس بتوانیم به شیوه بالغانه از حق خود دفاع و به درستی ابراز وجود کنیم.
به جای گریه کردن در بحث، چه رفتاری کنیم؟
البته که گریه کردن، همیشه بد نیست. گاهی گریه ما را خالی از خشم و غصه میکند. اما اگر این گریه در مواقعی باشد که به حل مسئله ما کمکی نکند، یک رفتار غیر سازنده خواهد بود.
اگر در شرایطی بودید که احساس میکنید نمیتوانید حرفتان را بزنید، احساس گریه دارید؛ قبل از هر چیز بهتر است این اقدامات را انجام دهید تا از شرایط فشار خارج شوید و بتوانید از خود مراقبت کنید:
- مکث کنید: در پاسخ دادن به هر رفتاری عجله نکنید و صبور باشید.
- نفس عمیق: چند نفس عمیق بکشید تا احساسات شما فروکش کند.
- کنترل دمای بدن: دمای بدنتان را کنترل کنید. مثلا آبی بنوشید یا در محیطی با دمای مناسب قرار بگیرید.
- تغییر موقعیت: موقعیت بدنی و یا مکانی خود را تغییر دهید. جابهجا شوید. مثلاً اگر نشتهاید سعی کنید، بایستید و یا قدم بزنید و اگر ایستادهاید، میتوانید بنشینید.
- قطع کردن تنش: در نهایت اگر احساس کردید به آرامش مورد نظر دست نیافتید؛ سعی کنید گفتوگو را پایان دهید. مثلاً میتوانید از طرف مقابل بخواهید که در فرصتی مناسبتر گفتوگو کنید.
قطعاْ با هر بار تلاش در این موارد عملکرد بهتری خواهید داشت.
تمرینهایی برای غلبه بر گریه موقع حرف زدن
در اینجا چند راهکار عملی برای تقویت توانمندی خود و کاهش احتمال گریه هنگام مواجهه با چالشها آوردهام. البته که قرار نیست به یکباره به همه این نکات مسلط شوید؛ اما قطعاً با تمرین و تکرار، عملکردتان بهتر میشود.
1. خویشتننوازی را تمرین کنید
به خود احترام بگذارید و به خودتان عشق بورزید. به یاد داشته باشید که در هر شرایطی به احساسات و نیازهای خود هم به طور شایسته اهمیت بدهید.
برای خود کاری شایسته کنید. غذای سالم و خوشمزهای که دوست دارید میل کنید. زمانی برای تفریح، استراحت و خواب کافی خود اختصاص دهید.
به سلامت جسم و روان خود اهمیت بدهید.
گاهی نباید زیاد به خود سخت بگیریم، پس سعی کنید از سرزنش خود و دیگران، خودداری کنید.
خودمان را تحت فشارهای ناسالم قرار ندهیم. یادتان باشد، شما فارغ از نتایجتان، ارزشمند هستید.
۲. آگاهی از حقوق خود
بهتر است اطلاعات خود را دربارهی حق و حقوق شخصیتان را بالا ببرید.
دانستن اینکه به عنوان یک انسان چه حقوقی دارید، شما را در دفاع از خواستههایتان مسلطتر میکند و رفتاری بالغانهتر از خود بروز خواهید داد.
پیشپا افتادهترین نمونه حقوق شخصی شما این است که شما به عنوان یک انسان، حق آزادی، آرامش، سلامتی، استفلال، استراحت، … و زندگی دارید.
۳. رفتارهای صحیح را بررسی کنید
در هر فرصتی که توانستید، از خود بپرسید که «در آن شرایط چه رفتار کارآمدی میتوانستید داشته باشید؟
گاهی جلوی آینه ایستاده و در خلوت خود با صدایی رسا، رفتاری را که درست است با طرف مقابل داشته باشید را تمرین کنید.
این کار به شما کمک میکند که در لحظات حساس، تسلط بیشتری داشته باشید.
۴. با خواستههای کوچک شروع کنید
گفتن « نه» و « بله» گفتن را تمرین کنید. میتوانید از درخواستهای کوچک و کم ریسک شروع کنید.
میتوانید درخواستهایی را رد کنید و یا درخواستی به دیگران بدهید. البته به شرطی که مشکلی در روابط و زندگی شما ایجاد نکند.
با هر بار موفقیت شما در این تمرین، اعتماد به نفس بیشتری کسب میکنید. البته شما هم باید موقع درخواست دادن، خودتان را آماده کنید؛ چون ممکن است « نه» بشنوید.
۵. تخلیه خشم پیش از گریه موقع حرف زدن
گاهی گریههای ما به خاطر خشمهای تجمیع شده درونمان است. سعی کنید به شیوهای که نه به شما، محیط و نه به دیگران، آسیبی وارد نشود؛ «خشم» خود را تخلیه کنید.
میتوانید در خلوت خود، خشم خود را روی کاغذ بنویسید و سپس آن را پاره پاره کنید.
یا میتوانید به مکانی امن و خلوت بروید که بتوانید با صدای بلند، فریاد خشم سر بدهید. قطعاً به آرامش شما کمک خواهد کرد.
۶. احساس ارزشمندی خود را بالا ببرید
با تمرین و مطالعه در زمینه عزتنفس و خودباوری، اطلاعات خود را در این زمینه افزایش دهید.
این آگاهی به شما کمک میکند که نه نهتنها موقع حرف زدن یا عصبانیت گریه نکنید؛ بلکه با بالا رفتن مهارتتان در آن به شیوه درستی ابراز وجود کنید.
نتیجهگیری در مورد گریه موقع عصبانیت و حرف زدن
اگرچه در مواجه با احساس درد و غم و همه ما حق داریم گریه کنیم؛ اما گاهی در شرایطی که باید مسئلهای حل شود، گریه کردن رفتار بالغانه و کارگشایی نیست.
اگر هنوز توانمند در کنترل کردن احساسات خود نیستیم، میتوانیم درخواست کنیم تا چالش و بحث را به زمانی دیگر موکول کنیم تا فرصتی برای بازیابی خود پیدا کنیم.
قطعاً با تقویت عزت نفس و اعتماد به نفس خود میتوانیم کنترل بهتری از افکار و احساسات خود را به دست بگیریم و رفتار و انتخابهای بهتری در شرایط سخت و احساسی داشته باشیم.
گفتوگو و مشارکت
از تجربه و چالشهای خود بگویید! چه مواقعی بیشترین فشار درونی را احساس میکنید که شما را بیش از هر چیز رنجور میکند؟
واکنش شما معمولاً چه بوده؟ لطفاً تجربههای خود را بنویسید تا درباره آن بیشتر باهم صحبت کنیم.
با آرزوی بهترینها برای شما، نور آگاهی چراغ راهتان باشد.